آرتینآرتین، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 19 روز سن داره

روزگار سپری شده آرتین

دهمین ماهگرد و ششمین مروارید

نانازم، خوشگلم ده ماهگیت مبارک. روییدن مروارید ششم با دهمین ماهگردت مصادف شده . مبارک باشه پسمل قوی و صبورم آخه توی یک ماه اخیر چهار مروارید جوونه زد و حسابی اذیت شدی  آرتینی عدد ماهگردت دو رقمی شد. دو ماه دیگه یک ساله میشی       آرتین جون  بره ناقلا که در جوارت هست هدیه عمو ایمان (دوست دایی دوقلوها ) هستش که این روزها محبت زیادی بهت داشته که جای تشکر ویژه ای داره . پسرم توی هفته ای که گذشت دو کلمه صحبت کردی ."بابا" و "دده"   دردونه  یاد گرفتی گاز بگیری و بازوان من در نا امنی بسر میبرن. به اسباب بازی علاقه خاصی نش...
28 مرداد 1391

پنجمین مروارید آرتین

  آرتین خان : امروز مروارید پنجم هم نمایان شد  بعد از جوونه زدن مروارید چهارم من خیلی امید داشتم  که بی تابیهات بهتر شه ولی نه تنها این اتفاق نیفتاد بلکه ریزش آب دهانت بیشتر شده و هر  شیئی که به دستت میرسه به طرف دهانت میبری  و استفاده از ژل هم اثر بخش نیست   من هم چندین بار آرواره پایینت رو چک کردم و خبری نبود تا اینکه امروز دیدم سومین مروارید   آرواره بالا نمایان شده نانازم انگار گل پسری تصمیم جدی گرفته برای کباب خوردن         ...
17 مرداد 1391

چهارمین مروارید آرتین

آرتین گلم:  امروز مروارید چهارم هم نمایان شد و من رو خیلی خوشحال کرد شاید اومدنش مقدمه ای باشه برای آرامش خودت و نهایتا من.  کم کم باید برات فکر مسواک باشم آرتینی  چند روزه  شیر خشکت به طور ناگهانی قطع شده و دیگه وارد نمیشه جنابعالی هم شیر نداشتی و ما در به در دنبال میگشتیم و پیدا نمیکردیم ،خلاصه اینکه  نیمه شب تو یک داروخونه پیدا کردیم و همشو خریدیم   گل پسری از وقتی وارد ده ماهگی شدی انواع کته و بعضی از میوه های تابستانه رو بهت میدم بخوری و همشون رو دوست داری.   ...
6 مرداد 1391

سومین مروارید آرتین

آرتین جون امروز صبح تمام احتمالات من و بابایی مبنی بر گوش درد، دل درد ، سرماخوردگی و............. نقش بر آب شد و سومین مرواریدت جوونه زد  آرتین خان امان از دست نق زدن و بی تابی  توی چند روز گذشته هیچ چیزی نتونست سرگرمت کنه و یک کمی از بی تابیها رو کم کنه جز  سرزده اومدن خاله مرجان (دوست مامانی) و دختر نازش آرشیدا جون  آرشیدا یک ماه ونیم از تو کوچکتره و من با این ذهنیت باهاش روبرو شدم ولی هزار ماشالا به این شیطنت  فکر کنم توی یکی دو ماه آینده راه بیفته توی تمام مدت جنابعالی به همه کارهای آرشیدا اعم از شیطونی، خنده و گریه فقط و فقط خندیدی   من و خاله مرجان خوشحالیم که به هر دوتا...
29 تير 1391

آرتین 255 روزه ما

آرتین عسلم سلاااااااااااااااااام  امروز اومدم یک کمی از کارهای جدیدت ، علایق غذاییت و ......... برات بگم:   1- روز دوشنبه 12/4 / 91  ساعت 7 عصر  بردیمت آتلیه  اولش خوش اخلاق بودی  ولی آخراش دیگه عصبانی شدی و تا آخر شب نق زدی  وقتی عکسهات  آماده شد برات میذارم. 2- به شکم خوابیدن رو  خیلی دوست نداری ولی وقتی غلت میزنی رو دستات بلند میشی و دور میزنی ، یک کمی هم  تلاش میکنی واسه جلو رفتن ولی به عقب سینه خیز میری 3- بدون کمک ما کاملا میتونی بشینی و وقتی برای برداشتن اسباب بازیهات تلاش میکنی دیگه میتونی خودت رو کنترل کنی 4- وقتی سوار ماشین میشی با دست و پا زدن...
13 تير 1391

هشتمین ماهگرد آرتین

  آرتینم: " آنکه روزها را کوتاهتر ،شبها را طولانی تر، عشق را محکمتر ، خانه را شادتر، فراموشی گذشته   و معنا یافتن آینده را برایم به ارمغان آورده تو هستی "   پسرم :   معنای دنیا و مفاهیم آن ، معنای زندگی و  ابهامات آن را اینگونه تفسیر میکنم :                       " آرتین سهم من است از زندگی "    " آرتینم هشتمین ماهگردت مبارک "   چکاپ 8 ماهگیت : وزن : 8700 گرم قد : 68.5 سانتیمتر دورسر : 45 سانتیمتر      ...
28 خرداد 1391

روزمرگی آرتین

 آرتینی بالاخره امروز طلسم شکست و اومدم برای آپ کردن . از همه دوستهای مهربونم متشکرم که تو این مدت به فکر ما بودن و سر زدن. گل پسرم چند روزی هست که سرفه میکنی  ودو روز آخر هفته خیلی حاد شده بود تا اینکه امروز عصر بردیمت دکتر و نتیجه این بود که سرفه و خس خس سینه مربوط به حساسیتهای فصلی هستش و داروی اون قطره بینی هست و بخور آب سرد،که جنابعالی به محض اینکه قطره رو میبینی برای فرار غلت میزنی و من هم که با زور و اجبار اصلا رابطه ندارم پس فعلا باید شاهد این سرفه ها باشیم عزیزم  ، دو روزه که بهت یاد دادیم دست بزنی، اما تو با یک تکنیک جدید دست میزنی و اونم اینه که مچ یک دست رو به ساعد اون یکی دستت می...
20 خرداد 1391