آرتینآرتین، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 19 روز سن داره

روزگار سپری شده آرتین

آتیش پاره ما ، آرتین

پسرم روز به روز شیطونتر و دوست داشتنی تر میشی   و من رو با شیطنتهات غافلگیر میکنی  توی این مدت دو تا اتفاق مهم داشتیم : اول اینکه در تاریخ 9 اردیبهشت وقتیکه خونه مامانجون بودیم جنابعالی مستقل شدی و دومین اتفاق هم دیروز افتاده که برای اولین بار صاحب پسردایی شدی  و من هم عمه شدم " رادوین عزیزم به جمع ما خوش آمدی " آرتین گلی تا به امروز مادامی که من آشپزی میکردم تو به وسایل آشپزخونه سرگرم بودی ولی الان  میخای مرتبا من رو همراهی کنی :   آرتین گلم   وقتی یک ساله شدی بابایی یه "واکر" واست خرید  که به راه افتادنت کمک کنه واکر مذکور تنها برای این منظور استفاده ن...
23 ارديبهشت 1392

واکسیناسیون و چکاپ 18 ماهگی

عزیزم  این پست رو با تاخیر مینویسم آخه میدونی بعضی وقتها که تو ماکزیمم انرژی رو داری توان من به مینیمم میرسه مرکز بهداشت منطقه ما واکسن  ١٨ ماهگی رو فقط روزهای دوشنبه تزریق میکنن اونم اول وقت ، به همین دلیل دوشنبه هفته پیش به سختی از خواب ناز بیدارت کردیم و رفتیم اونجا . که اول چکاپ رو انجام دادن ، منحنی قد و دور سرت خوب بود اما منحنی وزنت افت کرده بود ،  بنظرم مریضیه اسفندماه و مروارید شانزدهم بیرحمانه زحمتهای ما رو هدر دادن  ماه دیگه باید مجددا ببریمت واسه وزن ، گرچه هیچ تغییری تو اشتهات ایجاد نشده   عجب استرسی داره این واکسن زدن   ولی خدا رو شکر تموم شد تا 6 سالگی  تا 24 ساعت هم تب...
10 ارديبهشت 1392

روزمره ما

سلام بهترینم قبل از اینکه بنویسم باید ازت عذرخواهی کنم که دیر به دیر آپ میکنم آخه خییییییلی شیطونی و هیچ تمایلی به تنها بازی کردن نداری همه جا من باید باشم و اگر هم پشت لپ تاپ باشم هر کجا که باشی محکم دستتو رو زمین میکوبی و منظورت اینه که بیام پیشت تا با هم بازی کنیم خوب بریم سراغ کارهایی که تو روز با هم انجام میدیم صبحها معمولا بین ساعت 10 تا 12 از خواب بیدار میشی  توی مدتی که خواب هستی توی خونه سکوت مطلق حکم فرماست حتی آشپزی هم نمیکنم آخه خییییلی به سرو صدا حساس هستی وقتی بیدار میشی وعده صبحانه نداریم چون بی اشتها هستی و با هم میریم برای آشپزی واما چند تا عکس از مدتی که من در حال پخت و پز هستم :   ...
3 ارديبهشت 1392

عیدیه خاله کیانا

شیطون بلای خوشگلم : خاله کیانای عزیز و دوست داشتنی توی سال جدید واست عیدی فرستاده  خاله کیانایی که  همیشه با شاهکارهاش وبلاگت رو مزین میکنه  کارهایی که تو ذهنم هست واست انجام بدم ولی باور کن تمام وقتم با تو پر هست و اصلا نمیذاری برم سراغ لپ تاپ. ولی تا خاله کیانا رو داریم چه غم دارییییم   خاله کیانا جون ما خیلییییییی دوست داریم تقویمهایی که خاله کیانا واست فرستاده :         ...
28 فروردين 1392

سال جدید و مروارید شانزدهم

  سلام به آرتین گلم و همه دوستهای خوب و مهربونمون     آرتینم امسال دومین نوروزی بود که تو در جوار ما بودی و با بودنت دنیای جدیدی رو برای ما رقم  زدی  امیدوارم سال جدید مملو از سلامتی و شادی برای هممون باشه آرتینی یه مروارید دیگه هم به  مرواریدات اضافه شد. امان از دست مروارید شانزدهم که واست  خواب و خوراک نذاشته ( دندان آسیای اول ، فک پایین ،سمت راست ) امیدوارم که دندونای باقیمونده حالا حالاها قصد اومدن نداشته باشن عکسهایی که میذارم نشوندهنده دندون دار شدنت هست که حتی اجازه عکس گرفتن هم به ما ندادی           ...
15 فروردين 1392

اولین عروسی آرتین

گل مامان: عکسهایی که قبل از عروسی عمه سعیده توی آتلیه ازت گرفته بودیم آماده شد  اگرچه اصلا با  عکاس همکاری نکردی         عزیزم این روزها دیگه تبت قطع شده ولی سرفه و آبریزش و بی اشتهایی همچنان ادامه داره برای بهبودی تو وشروع شیطنت هات روزشماری میکنم ...
25 اسفند 1391

اولین تب آرتین

گل پسرم : روز چهارشنبه 16 اسفند برای اولین بار به عروسی رفتی  (عروسی عمه سعیده و عمو هادی) قبل از رفتنمون بردیمت آتلیه و از اونجایی که از محیط خوشت نیومد اصلا همکاری نکردی و همه  عکسهات نشسته هست اصلا حاضر نشدی ایستاده عکس بگیری  وقتی آماده شدن واست  میذارم توی تالار هم فقط میخاستی پیش خودم باشی ولی آخر شب علی الرغم سرو صدای ارکستر خواب رفتی و ما لذت بردیم عمه جون من و آرتین براتون آرزوی خوشبختی توام با سلامتی میکنیم آرتین گلم از نیمه شب روز شنبه تب کردی و من مرتبا بهت قطره استامینوفن دادم تا عصر یکشنبه بردیمت دکتر  وقتی وارد مطب شدیم اونقدر تب داشتی که منشی گفت بهت شربت ایبو بروفن بدیم ...
23 اسفند 1391

پانزدهمین مروارید

مرحبا به پسر قوی    والا من اگر جای تو بودم تحملشو نداشتم . بعد از اینکه آخرین دندون نیشت ظاهر شد انتظار داشتم  یه کمی تا روییدن دندونهای آسیای فک پایین هر دومون بریم تو استراحت آخه میدونی بی اشتها و کم خواب شدی ، تا اینکه در کمال ناباوری امروز دیدم دندون آسیای اول سمت چپ ، فک پایین سرزده     اخیرا جعبه داروها رو از توی کمد اتاق خواب پیدا کردی و کلی باهاش سرگرم میشی ، آرتین عزیزم وقتی یه چیز جدید کشف میکنی لبخند رضایت بهم تحویل میدی که عاشششششقشم امروز تونستم ار این لبخند عکس بگیرم.     ...
14 اسفند 1391

آخرین دندان نیش آرتین

سلااااااام به  گل پسرم : 14 مرواریده شدی مبارکا باشه  خییییییلی سخته ولی  تا الان که خوب از پس همشون براومدی شیطونکم واست یه مسواک انگشتی گرفتم روزای اول خوب ازش استقبال کردی ولی الان دیگه  همکاری نمیکنی و محکم دهنت رو میبندی آرتینی بعضی صبحها انگار از دنده چپ از خواب پا میشی فقط به من میچسبی و نق میزنی و حتی  نمیذاری ناهار بپزم . دیروز یکی از اون روزها بود و هر کاری میکردم آروم نمیشدی تا اینکه یه تولد الکی با هم گرفتیم و لبخندت جاری شد و شروع کردی به شیطنت های متدوالت توی آشپزخونه.     سوال متدوال و همیشگیت : این سیه ؟ و بعدشم سبد سیب زمینی و پیاز تخلیه میشه توی سطل زباله و ماشی...
13 اسفند 1391