آرتینآرتین، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 18 روز سن داره

روزگار سپری شده آرتین

رمزدار شدن وبلاگ

آرتین عزیزم ، علی الرغم میلم از این به بعد مطالب وبلاگت رو رمزدار مینویسم، خیلی وقته که روی این قضیه فکر میکنم وامروز دیگه تصمیمم رو گرفتم.خوب دیگه فضای مجازی و.......... من فقط رمز رو برای دوستهای وبلاگیت میفرستم ، به امید روزی که خودت بتونی وبلاگت رو ادامه بدی و برای اون خودت تصمیم بگیری ...
21 بهمن 1392

آرتین 26 ماهه

آرتین عزیزم ، بالاخره امروز طلسم شکسته شد و اومدم وبت تا از تو بنویسم ، بعضی وقتها حس نوشتن نیست خوشگلم  همیشه مهربونی و معرفت دوستهای وبلاگیمون مشوق نوشتن ما میشه دوستهای عزیز و مهربون  ما خوبیم و در سلامت کامل بسر میبریم   از همتون ممنونم که حال مارو جویا شدین. خیییییییییلی دوستون داریم  نازنینم ، در پایان 26 ماهگی ، یه روز که توی آشپزخونه بودم و تو هم توی اتاق در حال شیطنت و بازی بودی ، منو صدا زدی " مامانی ، مامااااااانی ، مامان الهه " منم طبق روال همیشگی جوابتو دادم و گفتم بله پسرم ،چی شده ؟ جواب دادی " ج.ی.ش " دارم . از اون روز به بعد کاملا مرحله خبر و عمل رو درک میکنی و فقط هم با من م...
8 دی 1392

جدیدترینهای آرتین

جیگر طلای من : این روزها خیییییییلی شیرین زبونی میکنی    کاربرد ضمائر و افعال گذشته رو بخوبی درک میکنی و توی حرف زدن بکار میبری  مثل همیشه وقتی بهت غذا میدم باید کلی ترفند و بازی جدید انجام بدم تا یه کمی بخوری و اما جدیدا جملاتی رو میگی که دیگه تکلیف برمن روشن میشه  " مامانی اصلا گوشت نمیخورم ، فقط پلو سفید"  بهت میگم آرتین یه کمی مزه کن شاید خوشت اومد جواب میدی : " اصلا مزه نمیکنم  ، یه کمی ترشه " وقتایی که توی آشپزخونه پیاز پوست میکنم و چشام میسوزه، میای کنارم و میگی : " مامانی ، پیاز تیزه ، چشمت رو میبره "   هرزمان که کارد دستمه و باتو کارتن نگاه میکنم ، میگی : " ماما...
9 آذر 1392

مرواریدهای جدید و .......

آرتین گلم : از پس لرزه های تولدت ، چهار روز بیرون روی مداوم توام با استفراغ و تب بود   نمیدونم این ویروس جدید بود یا مرتبط میشه با دندانهای آسیای فک پایین که هردوتاش سرزده  توی این چند روز خیییییییلی بی اشتها بودی   وزنت هم کمتر از وزن پایان 2 سالگیت شده برای چکاپ دوسالگی که رفتیم مرکز بهداشت منحنی رشدت افت کرده بود و 7 ماهه که بی اشتها هستی و اصلا وزن نگرفتی ، اونجا از من خواستن غذاهای پرکالری برات بپزم آخه نمیدونن که من علاوه بر تنوع غذایی یک کلکسیون قاشق و چنگال رنگی برای تشویق تو به غذاخوردن دارم و جدیدا دست به دامن انبرهای رنگیه کوچولو شدم تا یه کمی غذا بخوری آرتین دوساله من ، الان تقریبا به...
20 آبان 1392

دومین سالروز تولد آرتین

    تولدت مبارک آرتین عزیزم     یک سال دیگه هم به سرعت هرچه تمام تر و با وجود تمام سختیها و خوشیهاش گذشت و جنابعالی  دو ساله شدین. واقعا که چه زود میگذره هرچند که ممکنه از دیدگاه مامانی این جمله  زیاد خوشایند  نباشه ، چونکه واقعا برای شما مثل همیشه زحمت کشید و حسابی هم توی این مدت اذیت شد. آرتین عزیزم در دومین سالروز تولدت از خدا میخوام بهت قدرت دیدن خوبیها و زیباییهای جهان رو بده و در تمامی شرایط از آرامش درونی برخوردار باشی. روز جمعه برات یه تولد کوچولو میگیریم    آرتین عزیزم تولدمون  مبارک      ...
28 مهر 1392