آرتینآرتین، تا این لحظه: 12 سال و 7 ماه و 4 روز سن داره

روزگار سپری شده آرتین

اولین شیطنت آرتین

گل پسری : تو هفته گذشته برات فرنی آرد برنج و حریره بادام و لعاب برنج و شیره بادام رو امتحان کردم ولی به هیچ کدومش علاقه ای نشون ندادی انگار از قاشق خوشت نمیاد و دهنت رو محکم میبندی  فقط عاشق شیشه هستی                              دیروز صبح برای اولین دفعه سوپ درست کردم اولین قاشق رو که بهت دادم عزیز مامان اصلا دوست نداشتی و حالت تهوع گرفتی و............                  عصر که شد خواستم بازم سو...
6 ارديبهشت 1391

اولین غذای آرتین

نانازم : امروز اولین غذای کمکی رو واست شروع کردم .                                        از اونجایی که دیروز واکسن زدی و دیشب بخاطر پادردی که داشتی اصلا نخوابیدی زیاد تمایلی به خوردن نشون ندادی     آرتین جون خیلی هیجانزده و متعجب شدی که کجا نشستی و قراره چه اتفاقی بیفته وقتی اولین قاشق رو بهت دادم باهاش بازی کردی و ریختیش بیرون امیدوارم از روزهای بعدی علاقه بیشتری نشون بدی ...
29 فروردين 1391

واکسیناسیون 6 ماهگی

آرتین جونم سلام عزیزم امروز رفتیم واسه زدن واکسن 6 ماهگیت استرس من از دفعه های قبلی بیشتر بود آخه تو بزرگتر شدی و امروز  هم بیدار و خندون بودی از اینکه اومدیم بیرون و گردش و ......... وقتی رسیدیم اونجا اول منحنی های رشدت رو کشیدن و از میزان رشدت راضی بودن و من هم خیلی خوشحال شدم که بدون هیچ غذای کمکی (البته به توصیه پزشکت ) رشد کافی رو داشتی نازنینم. وقتی  واکسن هپاتیت رو زدن پات خیلی خونریزی کرد و میگفتن بدلیل اینه که پوستش حساسه ولی سر سوزن کلفتی استفاده کرده بودن واسه زدن واکسن سه گانه سر سوزن نازکتری استفاده کردن اگرچه از این یکی پات خون نیومد ولیکن گریه های ممتد و شاید بهتر باشه بگم نعره های تو تموم شدنی...
28 فروردين 1391

ششمین ماهگرد آرتین

نیم سالگیت مبارک   نفسم امروز شش ماهه شدی مبارک باشه پسرم. آرتین جون امروز من و تو و بابایی یک جشن کوچک سه نفره گرفتیم و تو هم خیلی شاد و خوشحال بودی                                                   کادو شش ماهگیت یک کتاب عکس هست از بدو تولد تا پایان شش ماهگیت. وقتی برامون فرستادنش عکسشو واست میذارم     آرتین جون تو این مدت که واست ن...
28 فروردين 1391

اولین غلت آرتین و اتفاقات جدید

تپل مامان : امروز سه شنبه یکم فروردین 1391 ساعت 12 ظهر برای اولین بار غلت زدی . مبارک باشه همزمان با ورودت به 6 ماهگی قطره آهن رو به توصیه پزشکت شروع کردم. روزانه نیم سی سی باید بخوری و از اونجایی که قطره ویتامین AD  رو بسختی میخوری (روزانه یک سی سی ) به توصیه دوستای عزیزم قطره Ferro- kids رو برای اینکار انتخاب کردم که روز اول براحتی خوردی امیدوارم تداوم داشته باشه  حساسیت پاهات بعد از مدتی بهبودی دوباره عود کرد ایندفعه با یک خانم دکتر که در رابطه با پوست کودکان فلوشیپ داشت مشورت کردم و برای رفع این مشکل پماد Resolve Plus 1.o رو تجویز کرد همراه با کرم محافظ پای seba med که از هر دوتاش راضیم. امیدوار...
1 فروردين 1391

اولین نوروز آرتین

درود و شادباش بر آرتین خان این اولین عید نوروز زندگی تو هست. اولین عید نوروز من و مامانی هم هست که سه نفریم. امیدوارم سالهای سال نوروز را با شادی تجربه کنی.     سال جدید سال نهنگه و سالی که شما به دنیا اومدی سال خرگوش بود. امیدوارم که سال نهنگ سال پر از سلامتی و شادی باشه. شاد و خوشحال باشی آرتینم. ...
1 فروردين 1391

پنجمین ماهگرد آرتین

آرتین عسلم : لحظه تولدت بی نظیر بود ، شادی و درد در این لحظه یکی شده بود و سپس این لحظه تبدیل به خاطره شب زنده داری شد که فکر میکردم هیچگاه تمام نمی شود و اکنون میدانم تمام زمانهایی که صرف مراقبت و تماشای تو شده است هرگز تلف نشده است. آرتین نازم تو با آمدنت معصومیت و امید را  با دنیای من توام کردی . الان زندگی برایم معنای دیگری دارد و تو " مرکز هستی " در آغوشم قرار گرفته ای . "گل پسرم پنجمین ماهگردت مبارک "   چکاپ پنج ماهگیت : وزن : 7300 گرم قد : 65 سانتیمتر ...
28 اسفند 1390

این روزها

آرتین عزیزم الان که دارم برات مینویسم دلم گرفته وباید ازت عذر خواهی کنم که نتونستم برای اولین بهار زندگیت تقویم و یا کتاب عکسی چاپ کنم آخه میدونی گل پسرم درگیر مریضی بابات بودم و خلاصه اینکه بابات روز دوشنبه 22 ام اسفند عمل کرد و الان با درد زیادی روزگار میگذرونه ولی من ایمان دارم نیروی برتر من وتو یک قدرت پذیرش بهش میده. آرتین جونم چند تا عکس واست میذارم :       ...
24 اسفند 1390

واکسیناسیون و چکاپ چهار ماهگی

 آرتین مهربونم : امروز با هم رفتیم مرکز بهداشت واسه زدن واکسن چهارماهگیت. و منم طبق روال قبلی تپش قلب داشتم ولی محکم و استوار پای نازتو محکم نگه داشتم  که راحت تر بشه تزریق کرد ، نفس مامان بعد از یک جیغ ممتد( دقیقا مثل دو ماهگیت) آروم شدی و انگار سیستم ایمنی تپلک مامان قصد نداره با این مدل شوکها وارد عمل بشه ( تب نکردی) ولی بدلیل پادرد شدیدی که داری بهت قطره استامینوفن دادم آخه از وقتی اومدیم خونه پاتو به یک مدل نگه داشتی و وقتی تکونش میدی گریه میکنی. بمیرم برات  و الان در خواب ناز بسر میبری.                   &n...
29 بهمن 1390

چهارمین ماهگرد آرتین

          چهار ماهگیت مبارک آرتین نازم                                                                       آرتین جونی عکسایی رو که ازت گرفتیم واست میذارم. تو عکسهات واضحه که چند لحظه میتونی بین دستای کپلت و اسباب بازیات ارتباط برقرار کن...
28 بهمن 1390