آرتینآرتین، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 19 روز سن داره

روزگار سپری شده آرتین

اولین اجبار و .....

1391/8/15 0:25
نویسنده : مامان آرتین
1,125 بازدید
اشتراک گذاری

دردونه مامان :

از وقتی یک ساله شدی تصمیم جدی گرفتم برای جدا کردنت از گهوارهنگران گرچه میدونستم چندین

شب هم خودت خواب راحتی نداری و هم من.ولی چاره ای نبود گهواره اونقدر واست کوچک شده

بود که تمام مدت شب پاهاتو روی دیواره هاش میذاشتی و هیچ جایی واسه غلت زدن نداشتیناراحت

از 6 آبان این اجبار شروع شد و همچنان ادامه داره. شب اول راحت تر خوابیدی ولی از شبهای

بعدی یک ساعت میخوابیدی بعدش بیدار میشدی و تا ساعت 3 این بنده حقیر در خدمت بودم

 بازی و کتاب و .....چشمک آخه چرا پسرم؟؟؟سوال من که علتش رو نمیفهمم چون تختت دقیقا

شبیه گهوارت تکون میخوره فقط فضای بزرگتری داره که یک حسن محسوب میشهمتفکرمتفکر

این عکسها رو نیمه شب گرفتم :

آرتینم چند شبه که از این اتفاق داره میگذره ولی هنوز خوابت تنظیم نشده ولی باید این رو

بدونی که دیگه از گهواره خبری نیستزبان 

پسمل نازم هیچوقت فکر نمیکردم که اجبار واسم اینقد سخت باشه با اذیت شدن تو واقعا

ناراحت میشممممکلافه

 

عشقم چند روزه بشدت بی اشتها شدی و فقط به خوردن آب تمایل داری نمیدونم علتش چیهسوال

 اعتراض به این اجبار؟؟دندون جدید و یا پیامد مسایل ناخوشایند جانبی که واکسن یکسالگی

 برات داشت؟؟؟متفکر هر چیزی که هست امیدوارم هر چه سریعتر تموم شه آخه ماه قبل برای

اینکه وزن مطلوب پایان یکسالگی رو بگیری خیلی تلاش کردم و الان واقعا ناراحتممممناراحت

niniweblog.com

شیطون بلا یک فروشگاه زنجیره ای مواد غذایی نزدیک خونمون هست که اکثر اوقات برای

خرید کردن میریم اونجا و خانمهای اونجا خیلی دوستت دارن و بهت محبت زیادی دارن و

وقتی در آغوش اونها هستی راحت تر میتونم خرید کنمزبانولیکن این فروشگاه واسمون

یجورایی دردسر شده آخه به محض اینکه اون خیابون رو میبینی گریه میکنی و میخای بری

اونجا و چندین بار از پله برقی ما رو میکشونی بالا و جیغهای جالبی هم از فرط خوشحالی

میکشی و هر دفعه هم یک چیزی بر میزنی مثل شانسیهای کیمدی ، خودکار و......

من نمیدونم این علاقه جنابعالی به انواع قلم از کجا ناشی میشهنیشخندمتفکر

niniweblog.com

چند روزه تصمیم گرفتم کتاب عکس 6 ماه دوم رو سفارش بدم ولی حداقل دو ساعت زمان برای

اینکار نیاز دارم که این روزا این وقت رو ندارم ناراحتنمیدونم کی بتونم انجامش بدم ؟؟؟

خوب پسرم بقیش باشه تو پستهای بعدی چون واقعا خوابم میاااااادخمیازه

این عکسها رو بابایی دیشب ازت گرفته :

آرتین

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (34)

مامان غزل
15 آبان 91 11:27
سلام مامانی واقعاااااااااااااااااااااااااا خسته نباشی خیلی سخته احتمالا به خاطر ترک از گهواره اینطوری شده اصلا نگران نباش کم کم خوب میشه و باشرایط خودشو وفق میده شاید هم آرتینی میخواد تا دندون عقلشو در نیاورده دست بر دارنباشه : الهی قلبون این پسملی بلم من


سلام عزیزدلم.شما خوبین؟ غزلی؟؟؟ ممنونم شما هم خسته نبااااشی.احتمالا غزلی الان راه افتاده و.....،نمیدونم این نی نی ها چرا اینهمه غیرقابل پیش بینی هستن؟؟؟


سعیده مامان آرتین (شازده کوچولو)
15 آبان 91 12:51
عزیز دلم مامان برای خودت میگه باید تو تخت بخوابی. پس باهاش همکاری کن و لجبازی نکن.


آرتین خان ما در مقابل تغییرات از نوزادی مقاومت میکرد و همچنان ادامه داره..
مامان غزل
15 آبان 91 14:11
سلام مامانی آره راه افتاده و نمیدونی که چقدر راه میره بقول داییش میگه اگه ی کیلومتر شمار روش کار بذاریم روزی 10کیلومتر رو براحتی نشون میده راستی میخواستم ببینم آلبوم عکس رو برای آرتینی از کجا سفارش میدی میخواستم برا غزلی ی دونه سفارش بدم


وااااااااای خدابهت کمک کنه. آدرس رو برات میفرستم عزیزم.غزلی رو ببوس.
مامان شراره
15 آبان 91 21:26
سلام عزيزم.ماشالله خيلي ناز شدي ارتين گلم.
پسرخوشگل مامانو اذيت نكن وگهواره رو بيخيال شو


مرسی عزیزم.سعی خودشو میکنه آرتین خان.
زهره مامان آریان
15 آبان 91 22:12
وای مامانی اصلا اینکار رو نکن.نیمه شب تحت هر شرایطی دوباره خوابش کن و سراغ بازی و چیزای دیگه برای سرگرم کردنش نرو.چون عادت میکنه و دیگه شبا سر یه ساعت خاص بیدار میشه.اصلا وقتی بیدار شد چراغها رو روشن نکن.بذار بدونه شب موقع خوابه نه بازی.


ممنون از راهنماییت عزیزم. چندشبی هست همینکارو میکنم.
زهره مامان آریان
15 آبان 91 22:13
عکساش هم خیلی ناز شده.ماشالله.مخصوصا اخریه


ممنونم خاله جون.
خاله افسانه
15 آبان 91 22:18
ای جووووونمممممم.الهی فدات شم.عکس سومی خیلی باحاله


مرسی.
مامان بردیا
16 آبان 91 8:46
خسته نباشید از این همه فعالیت. امیدوارم گل پسر زودتر با شرایط جدید کنار بیاد


ممنون. ایشالا.
پگاه مامان آرتین
16 آبان 91 9:41
فدای تو چی می خوری این وقت شب.نگاه خودشو چه شکلی کرده.مامانی بجای من حسابی بچلونشششش
http://artinjan90.niniweblog.com


ممنون عزیزم.
خاله نسیم
16 آبان 91 11:45
ای جون خاله قربون اون دست وصورت نشستت بشه
چقدر تئ ماهـــــــــــــــــــــــــی


خدانکنه خاله جون. ممنونم.
عمه سعیده
16 آبان 91 13:19
وااااااااااااای قربون این صورت گرد با اون چشمایی که داره برق میزنه برم من



خدانکنه عمه جون. ممنون که دیشب اومدی و کلی باهام بازی کردی. بازم بیا.
مامان آروین
16 آبان 91 14:13
سلام به آرتین جون ناز و مامان گلش
هزار ماشالا آرتین جون هم بزرگ شده ببخشید اینروزا خیلی تو نت نمیام تولد آرتین جونو تبریک نگفتم امروز دیدم تولدش دوهفته گذشته با تاخیر تولد این گل پسرو تبریک میگم ایشالا دومادیشو ببینید بوسسسسسس


سلام عزیزم. ممنونم خاله جون. ایشالا دومادی آروین خان.
مامان پارساکوچولو
16 آبان 91 15:53
خصوصی عزیزم


مرسی
مامان پارساکوچولو
16 آبان 91 15:58
وای عزیزم منم باید اینکار رو چند وقت دیگه انجام بدم پارسا از وقتیکه به دنیا اومد اصلا به تختش علاقه ای نداشت و در عوض تو گهواره دست ساز باباش زود آروم میشد الان که از شیر گرفتیمش شبا هم تو گهواره میخوابه خیلی وابسته است راستش قراره خونمون تا چن وقت دیگه جا به جا شه فکر کنم این بهترین موقعیته ولی میدونم خیلی خیلی برا هر دومون سخته


مامانی بنظرم بهتره وقتی خونتون رو جابجاکردین و به اونجا عادت کرد بعدش اینکارو بکنی.
مامان ریحان عسلی
17 آبان 91 16:56
سلام
ای جونم ایشالا زودی خوابش تنظیم بشه و شما هم راحت بشی مامانش عکس دومی خیلی خوردنیه


ممنون خاله جون
مامان ماهان نفسی
17 آبان 91 17:56
وای عزیزم الهی فداش شاید بی اشتهاییش برای واکسنشه انشالله زود زود خوب میشه راستی ماشالله خیلی خوش تیپه نفس خاله قربون اون دندوناش موش پیر مرد بی دندونعزیزم خوش به حالت باز به گهواره وجدا خوابیدن از خودتون عادت داره من چی بگم پسرم تا وسط منو باباش نخوابه برعکس ما خوابمون نمیبرهحالا موندم چه جوری از خودمون جداش کنم وبزارم رو تختش که تا به حال یک بار هم ازش استفاده نکرده


ممنونم خاله جون. باید کم کم شروع کنی عادت کنه به تنها خوابیدن.
مامان پارساکوچولو
17 آبان 91 22:22
عزیزم با افتخار و اجازه از شما لینک شدید


با کمال میل عزیزم.
مامان رومینا
19 آبان 91 19:10
اول بگم که این دوتا عکس اخری اینقدر خوردنی شده که اگه دم دستم بود یه گاز گنده میگرفتمشماشالا به این همه نمکشنمیدونم بچه ها چه علاقه ای به پله برقی دارن رومینا هم همینطورهو البته تو علاقه شون به قلم هم مثه همنآخی مامانش من میدونم شما چی میگی از بیخوابی هاو خب حتما مثه خونه ما بابایی ارتین هم اونموقع خواب هستن مثه بابایی رومیناایشالا زودی خوابش تنظیم شه که اینقدر اذیت نشی عزیزم

ممنونم عزیزم. والا چی بگم؟ این نی نی ها دنیای ناشناخته ای دارن.شبهایی که من توانم به مینیمم میرسه بابای آرتین نگهش میداره آخه نق نق آرتین وقتی بدخواب میشه احتمالا خواب رو از سر همسایه ها هم میبره.
مامان کیان
20 آبان 91 18:25
ای من به قربون اون موهای لختت برم که روز به روز داری نازتر میشی آرتینیییییییی
مامانی ناراحت نباش دیگه واقعا وقتش بود که آرتین جون از گهواره جدا بشه


خدانکنه خاله جون. آره واقعا وقتش بووود.
بابای دوقلوها
20 آبان 91 21:51
سلامم
گل پسری؟ مرد بزرگ؟ مرد گنده؟؟؟ آره با توام
تو خجالت نمیکشی؟؟؟
پیرمردی شدی هنوز گهواره میخوای؟؟

ای جووونم خوشملمون

ناراحت نشید مامانی، باید عادت کنه دیگه


سلام.واقعا همینطوره که میگین باید عادت کنه دیگه.
مامان رومینا
21 آبان 91 0:14
خوبه که بابای آرتین کمک حالته.منکه فک کنم اخرش بابای خوابالو رومینا رو خفه کنمالبته حق میدم بنده خدا خسته از سرکار میاد


آخی نازی عزیزم.عیب نداره سختی نی نی های ما نهایتا تا 2 سالگیه.
مامان پارسا جیگر
21 آبان 91 16:28
ای جان جیگر خاله تو چقدر ناز و خوردنی شدی دلم برات تنگ شده بود مامانی ببوس این پسر خوشگل رو


ممنونم عزیزم.
زهره مامان آریان
21 آبان 91 18:30
برا خوشکل خاله


مرسی خاله جون.
زهره مامان آریان
21 آبان 91 18:30
موهاتم خیلی نازه.من عاشق موهای لختم


لطف دارین خاله جون.
زهره مامان آریان
21 آبان 91 18:32
الان من و آریان داریم باهم عکسای آرتین گلی رو نگاه می کنیم.آریان میگه: چی خورد؟ گفتم: فرنی.میگه: با دست خورد.مامانی بشور کثیف شد


الهی دورت بگردم عززززیزم. خیلی شیرین زبون شدی هااااااا.
زهره مامان آریان
22 آبان 91 11:43
خوب زودتر می گفتی عزیزم برو خصوصی گلم


مرسی.
مامان شایان
22 آبان 91 22:56
چه خوشگل ماست خوردی افرین پسر خوب و ناز.


مرسی.
hossein heidari
24 آبان 91 17:29
salam
ELAHI negash kon che khoshkel shode GOL PESAR , ghorbunet beram


سلام به حسین آقای خوش تیپ . ممنونم که اومدی پیش آرتین.البته نه به خوشگلی شما آقا.....


مامان رومینا
25 آبان 91 21:21
اینا واسه ارتین جوووونمامانش عکس جددی بذار دلم واسش تنگ شده


چشم گلم. مرسی مامانی.


زهره مامان آریان
25 آبان 91 23:57
الهه جون پس کو پست جدید؟؟؟؟
بوسسس برا آرتین گلی


چشم عزیزم.ممنون.
مامان بردیا
26 آبان 91 17:50
سلام الهه جان کجایی.تونستی پسرمونو از گهوارش جدا کنی؟عکس جدید میخوایم دلم براش تنگ شده


سلام عزیزم. بله جداش کردم. در اسرع وقت آپ میکنم. ممنونم از حضورتون.
ارین ومامانش
27 آبان 91 15:50



ممنونم.
پگاه مامان آرتین
28 آبان 91 15:56
آرتین کجاییییییییییییییییییدلمون تنگ شده بیا پیشمونننننننننننننننن


مرسی خاله جون. چشم حتما.