حال و هوای آرتینم
دنیای مامان :
الان که دارم برات مینویسم خیلی احساس خستگی میکنم آخه چند شبه که یک خواب آروم
و بی استرس نداشتم ، دستام بقدری درد میکنه که دکمه های کیبورد رو به سختی فشار
میدم، قبل از اینکه تصمیم به نوشتن بگیرم به خودم گفتم فردا مینویسم ولی از اینکه قصد
گول زدن خودم رو داشتم خندم گرفت ، آخه الان وقتشه که تو خوابیدی و ........
عزیز مامان یکشنبه شب حدود ساعت 4 صبح بود که بیدار شدی و تا ساعت 7
صبح پشت سر هم بالا آوردی و ناله کردی واقعا صحنه های دردناکی بود برامون،
رسوندیمت اورژانس بیمارستان و اونجا پودر ORS رو تجویز کردن به این صورت که هر
5 دقیقه یکبار 5 سی سی بهت بدیم بخوری و زمانیکه دارو رو پذیرفتی یک ساعت بعد
مرخص هستی در غیر اینصورت باید بستری بشی. خدا رو شاکرم بعد از مدت زمانی
دارو رو تحمل کردی و بالا نیاوردی مرخص شدی و عصر رفتیم پیش دکتر خودت و
نهایتا تجویز ORS.روز دوشنبه بجز چند سی سی شیر و مقداری حلوا که خاله منظر
واست پخته بود چیزی نخوردی ( خاله جون دستون درد نکنه). روز سه شنبه هم تب
کردی همراه با بیرون روی وامروز هم بشدت بهانه گیری کردی و خیلی هم
بی اشتها ، پسرم امیدوارم دیگه هیچوقت مریض نشی آخه تحملش برام خیلی
خیلی سخته
دوست دارم و خدارو شکر میکنم که صحیح و سالم کنارم هستی