آرتینآرتین، تا این لحظه: 12 سال و 6 ماه و 24 روز سن داره

روزگار سپری شده آرتین

دل نوشت

1390/9/8 11:44
نویسنده : مامان آرتین
557 بازدید
اشتراک گذاری

اسرار ازل را نه تو دانی  و نه من         وین حل معما نه تو خوانی و نه من

هست از پس پرده گفتگوی من و تو    چون پرده بر افتد نه تو مانی و نه من

 

سلام آرتینم

این روزها دلم گرفته. گفتم باهات درد و دلی بکنم.

زمانی که سرباز بودم ( حالا بعدا خودت معنی سرباز رو میفهمی ) یه همکاری داشتم که موقعی نماز

میخوند توی سجده به جای ذکری که همه میگن ، اون یه جمله دیگه میگفت که همیشه تو ذهنم

حک شده و با وجود تمام اختلافات عقیدتی که باهاش داشتم این جمله ازش به یادگار مونده برام :

" یا لطیف ارحم علی عبدک الضعیف "

حالا ازت میخوام که این روزها تو هم مثل من این جمله رو با خودت زمزمه کنی و با دوست مشترکمون

(که بعدها از این دوست بیشتر برات میگم )، هم یه صحبتایی هر جور که خودت فکر میکنی بهتره ، بکنی.

بهش بگو که خیلی دوستش داریم . بگو که رد پاش رو همیشه و در تمام مسیر زندگی همراه خودمون

میبینیم و حس میکنیم ، خلاصه از هر کجا و هر کی که دلت میخواد باهاش صحبت کن. به خصوص از

بابای مامانی که همین چند روز پیش به دیدنت اومده بود و خیلی خیلی هم دوستت داره ، بهش بگو.

وقتی هم حرفات تموم شد اون آخر آخر صحبتات دوباره بگو : " یا لطیف ارحم علی عبدک الضعیف "

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (6)

مامان پرنیا خانوم
9 آذر 90 8:06
سلاممممممممممممممم

تولد نازدونتون رو بهتون تبریک میگم انشالله در سایه مادری مهربان و پدری مهربان هزار ساله شه عزیزم خوشحا میشم با هم بیشتر اشنا شیم به ما هم افتخار بدین عزیزم

اینم یه بوس کله قندی واسه عروسک ناز کوچولو


سلام ممنونم مرسی لطف کردین با اجازتون لینکتون میکنم منم دوست دارم با هم بیشتر اشنا شیم
خاله افسانه
19 آذر 90 11:15
سلام به آرتین گلم.خوبی عزیزم؟تقریباً یک ماهی میشه که نتونستم بهت سربزنم ولی از مامانی همش جویای احوالت بودم.کاش دوست مشترک تو وبابایی(خدا) به خاطر تو هم که شده که یه فرشته پاک و معصوم هستی به بابای مامانی یه کمک درست و حسابی میکرد.ایشالا این هفته میبینمت

سلام خاله
ایشالله همینجوری میشه. دوست ما خودش همه چیز رو همیشه به درستی سر راه ما قرار میده و همیشه بهترین رو برامون در نظر میگیره. ما از دوستمون مطمئنیم تو هم مطمئن باش.
عمو وحید
20 آذر 90 18:19
سلام عمو جون .آرتین جون خوبی عزیزم ؟این روزها خیلی حال خوبی نداریم.مامان جون و بابا جون میدونن چی میگم.شنیدم که سرما خوردی این شا الله زود خوب شی.زود بزرگ شو که خیلی کار داریم.سعی میکنم که زود به زود بیام.اگه مشکلی پیش نیاد. این برا تو


سلام عمو وحید
ایشالله خدا همه چیز رو خودش درست میکنه. هر چیزی که خیر باشه همون میشه. ممنون که سر زدی.
مامان پرنیا خانوم
21 آذر 90 13:23
سلام سلام صد تا سلام .به شما همشهریهای گل. خدا نکنه آرتین جون چرا سرما خوردی عزیزکم انشالله خوب شی و مامانت از نگرانی در بیاد. منم با اجازه لینکتون میکنم
مامان پارسا(شاهزاده کوچولو)
21 آذر 90 16:10
سلام دوست همشهری وبلاگ زیبایی دارید و حرفاتونم زیباست انشالله همیشه همینطور زیبا و خدایی باشی.


ممنون لطف دارین. بازم به ما سر بزنین
مامان پارسا(شاهزاده کوچولو)
26 آذر 90 17:24
ممنون به ماسر زدید


شما هم بیاین پیش ما ایشالا بیشتر با هم اشنا میشیم