آرتین و ..........
سلام به پسر شیطونم
آرتین جون تو این مدت که نیومدم بنویسم فقط به این دلیل بود که تمام وقتم در اختیار جنابعالی هست
و آخرای شب که میشه من زودتر از تو خواب میرمخوب بگذریم ، از شیطنت و نق زدن و فرمان دادن تو
هرچی بگم تموم نمیشه پس بهتره به همین مقدار بسنده کنم به یکسری از اتفاقات جدیدی که
افتاده اشاره میکنم :
١- چند شب بشدت بدخواب شده بودی و مرتبا به گوشهات ور میرفتی که بردیمت پیش دکتر، توی
تمام وقتی که معاینه شدی جیغ بنفش کشیدی و در نهایت دکتر اعتقادی به استفاده دارو برای
رفع مشکلت نداشت
٢- حساسیت به پوشک مجددا عود کرد و مجموعه وسیعی از مارکهای مختلف امتحان شده و در حال حاضر
به توصیه پزشک از ترکیب دو پماد بتامتازون و تریامسینولون استفاده میکنم و ساعاتی از روز رو بدون
پوشک سپری میکنیومابقی روز با مولفیکس.
٣- این روزها خیلی بی اشتها شدی و از خوردن شیر، میوه، سوپ فرار میکنی و گاها کته رو میپذیری
٤ -دو کلمه جدید هم یاد گرفتی " ماما " و "نه". دوست دارم خوشگلم
٥ -به شنیدن صدای پیانو خیلی علاقه داری گاها که صدای پیانو رو میشنوی من رو هول میدی خونه
همسایمون و فردین ( پسر همسایمون) تمام آهنگهای شاد رو برات مینوازه و در پایان وقتی ازت میخایم
که فردین رو تشویق کنی محکم براش کف میزنی. قربونت برم
٦ - "بای بای کردن " رو یاد گرفتی اما کف دستت به سمت خودت هست
٧ - درحال حاضر خیلی کم پیش میاد که تو ماشین خواب بری در گذشته ماشین حکم گهواره داشت ولی
الان ترجیح میدی دنیا رو کشف کنی و شیطنت کنی. چندروز پیش توی ماشین خواب رفتی ویا شاید بهتر
باشه بگم بیهوش شدی و ازت عکس انداختیم :