روز نویس
سلام آرتینم
جونم برات بگه که چند شبی هست اصلا نخوابیدی و خیلی بیقراری میکنی
من و به خصوص مامانی هم در کنار بیقراریهای تو بیقراریم و نمیتونیم بخوابیم.
عصری هم باز بردیمت پیش دکتر و اون هم گفت که چیز مهمی نیست.
امیدوارم که خیلی زود بزرگ بشی و دیگه از این ناله های جان سوز که دل همه رو به درد میاره نکنی.
کم کم داره دورمون خلوت میشه . مامان بابایی و عمه سعیده امروز رفتن. مامان مامانی هم چند روز
دیگه میره. خلاصه باید از این به بعد به تنهایی عادت کنیم و با هم حال کنیم.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی