آرتینآرتین، تا این لحظه: 12 سال و 5 ماه و 13 روز سن داره

روزگار سپری شده آرتین

روزگار من و آرتین

1392/6/30 2:24
نویسنده : مامان آرتین
1,085 بازدید
اشتراک گذاری

پاره تنم :

سرما خوردگیه قبلیت خیییلی طولانی شده ، یه شب حدودای ساعت 9  اونقدر دماغت کیپ شده

بود و آبریزش داشتی که به سختی حرف میزدی ناراحت با بابایی تماس گرفتم و گفتم باید حتما آرتین

معاینه شه و بابایی هم فوری اومد و رفتیم درمانگاه نزدیک خونمون که خوشبختانه متخصص اطفال

هنوز نرفته بود و خلاصه اینکه معاینه شدی و کلی با آقای دکتر راجع به مشکلاتت حرف زدم و در

نهایت ایشون گفت بنظر من این ترشحات و کیپ شدن بینی و قرمزی چشمای پسر شما همشون

مرتبط میشه با حساسیت آب و هوای این فصل و اصلا سرماخوردگی نیست و داروهای ضد حساسیت

رو تجویز کرد و اومدیم خونه. چند روزی این داروها رو استفاده کردیم تا اینکه یه روز صبح جنابعالی با

حالت تهوع و استفراغ و گریه بیدار شدی و تا ظهر مرتب بالا آوردی و تا عصر هم ادامه دار شد که مجددا

رفتیم مطب دکتر خودت و ایشون تشخیص  سرما خوردگی دادن و بعد از تجویز داروی سرماخوردگی

یه شربت ضد حساسیت بهت دادن و گفتن باید یک ماه هر شب بخوری تا فصل برداشت پسته و آلودگیه

ناشی از اون که گریبانت رو محکم گرفته و بیخیال هم نمیشه ، تموم شه کلافهکلافه

فردای اون روز به مدت 48 ساعت تب کردی و ...........استرساسترس

آرتین گلم به جرات میتونم بگم که تو این مدت حتی یک دقیقه من آزاد نبوده ، تمام طول روز بهانه گیری

میکنی و بغل من هستی و هرکار که من توی طول روز انجام میدم تو هم به شیوه خودت انجام میدی

و در کنارش نق هم میزنی آخ شبها هم که به خاطر ترشحات گلوت از خواب میپری و آنچنان 

گریه هایی میکنی که تمام مجتمع و گاها اهالی کوچه سر درد میشن نیشخند دیگه چه برسه به من

و بابایی چشمک هیچ رقمه نمیشه آرومت کرد و تا صبح این بنده حقیر باید روی پاهام تکونت بدم تا

چند ساعتی بخابی ناراحت آرتینی بنظرت من چکار کنم وقتی جنابعالی حساسیت دارین ؟؟؟؟

پسرم من درکت میکنم آخه تو مریض هستی و بی اشتها ، ولی باور کن بعضی وقتها کم میارم ناراحت

به عکسهات نگاه کنی این موضوعو میفهمی چشمک از اونجایی که تو توی خونه کاملا آزاد هستی و 

چیدمان خونه متناسب با راحتی و آزادیه تو هست کمتر بینمون مشاجره اتفاق میفته مگر کارهای

خطرناک . این روزها که مریض شدی و بهانه گیر همش میخای کارای خطرناک انجام بدی و با هم

درگیر میشیم . مثلا ساعتها برای گرفتن چاقو ، قیچی و...... گریه میکنی گریه گریه

اینم عکسهایی که نشون میده من دست به هر کاری بزنم آرتین هم .........

نمیدونم چرا توی نماز خوندن هم از من تقلید میکنی و چادر میپوشی قهقههقهقهه

 

آرتین بنظرت من اینجوری از پودر سوخاری استفاده میکنم متفکر توی این عکس بلافاصله بعد از

آب بازی من رفتم شام بپزم که جنابعالی زودتر از من رفتی سراغ آشپزی آخ

 

و اما اینجا هم که من رفتم در خونه رو باز کنم وقتی برگشتم ظرف سالادی رو که واسه ناهار آماده 

کرده بودم از یخچال برداشتی و ریختی توی قابلمه آشپزی خودت عصبانیعصبانی

بعد هم موبایل من رو برداشتی و اینجوری با بابایی صحبت میکنی :

" ادو ، سدام ، بابایی خوبی ؟ کجایی ؟ کاهو تموم شده " خندهخنده

❤شکلکهــای جالـــب آرویــــن❤

 

خوب بربم سراغ اتفاقات اخیر :

 

از هفته پیش دیگه آخرین قوطیه شیرخشکت تموم شد و الان شیر پاستوریزه میخوری البته با 

آبجوش نبات رقیقش میکنمخوشمزه

 غذاهای دریایی هم ممنوعیتش تموم شده و بهت دادم ولی متاسفانه جدیدا فقط پلوی سفید

میخای و اصلا از گوشت و مرغ استقبال نمیکنی سوال

برای سومین بار رفتیم آرایشگاه ، البته ایندفعه دیگه آرایشگاه مردونه نرفتیم ، خیلی آروم نشستی

و بدون کوچکترین ناسازگاری موهاتو کوتاه کردی تعجبتعجبتعجب

یه روز عصر که من ناخوش بودم با بابایی رفتین باغ وحش ، ولی تو بجای استقبال از حیوونهای

اونجا ، از پله ها استقبال کردی خندهخنده

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (18)

مامان رومینا
30 شهریور 92 11:36
اخی هنوز خوب نشده این حساسیتیه دکتر خوب ببرش مامانی بچه ها خیلی اذیت میشن داروهای مختلفو امتحان کنن..ایشالا زودتر خوب شه آرتینیالهی...پسرمون حواسش به همه چی هست لابد کاهو تموم شده دیگه که سفارششو به بابایی داده


عزیزم دکتر خودش جزو بهترینهاست و به هیچ وجه داروی اضافی واسه بچه ها تجویز نمیکنه.خوشبختانه این مدل داروها از یه خوانواده هستن.
نسیم-مامان آرتین
30 شهریور 92 12:21
ای جون دلم این ویروس وحساسیت از جون بچه ها چی میخانبازم خوبیش اینه بچه ها از پس ویروس بر میان وشیطنتشون با ویروس هم خوانی نداره


نمیدونم نسیم جون.وااااقعا همینطوره.
محمدحسین وامیرحسین
30 شهریور 92 23:43
آخییییییییی!آرتین گلی چقد لاغر شدی ایشالا که خوب میشی!!!!!


ممنونم.
مامان آروین (مریم)
31 شهریور 92 16:09
پس نظر من کو ؟؟؟؟؟؟

احتمالا نرسیده .....
وای آرتینی چرا همش سرماخوردگی و حساسیت ؟؟؟ ایشالا هرچی زودتر خوب بشی گلم و مامان و بابات هم از نگرانی دربیان .......
الهه جون این چند وقتا هم ما درگیر بودیم هم خودم و هم آروین .چندین مرتبه به دکتر مراجعه کردیم همش میگن حساسیته .......



نرسیده عزیزم. آره انگار آب و هوا آلوده هست مریم جون.
مامان آروین (مریم)
31 شهریور 92 16:18
الهه جون خیلی دلم برات سوخت که اینهمه سختی کشیدی .... حالا خوبه خانه دار هستی و در طول روز میتوانستی خستگی های شبانه ات رو جبران کنی .....


ممنونم عزیزم . ولی باور کن توی طول روز هم دربست در اختیار آرتینم.
مامان آروین (مریم)
31 شهریور 92 16:20
الهه جون خیلی خوب کاری کردی که آرتین جون رو تو خونه آزاد گذاشتی ......
اما همه وسایل خطرناک و اونهائی که لبه تیز دارن رو از وسط بردار ....
این عکسا رو دیدم خیلی کیف کردم گرچه شما اون لحظه خیلی حرص خوردیم اما واقعا خیلی باحالن . خداخودش محافظ همه بچه ها باشه


والا مریم جون همینکارو کردم ولی بعضی وقتها آرتین بهونه میگیره دیگه. ایشالا.
خاله محدثه
1 مهر 92 8:49
سلام عزیزم خوبیمعلومه حسابی خسته شدی راسته میگن بهشت زیر پای مادره به خدا بهشتم واسشون کمه،اما خدا روشکر آقا آرتین خوب به نظر میاد اگه داروهاشو سر وقت بخوره قول میدم بهترم میشه. مواظب خودت باش


سلام خاله جون. شما خوبین؟ آره درست و حسابی کلافه شدم. ممنونم عزیزم که به ما سر میزنی.
مامان غزل
2 مهر 92 12:25
سلام مامانی خسته نباشی هنوز درگیر گل پسریییییییییییییییییییییییییییییییییییی الان چطوره بهتره ایشاا... که زودی خوب خوب بشه از وقتی اومدین سیرجان طفلی همچنان در گیره بمیرم الهی




سلام عزیزم. سلامت باشی. دخمل گلت چطوره؟چیکار میکنه با نوه جدید؟والا هر دومون کلافه شدیم، کلی وزن کم کرده و ایمنیش اومده پایین.واسش دعا کن هر چه زودتر خوب شه آخه نزدیک 2ماهه درگیریم.


مامان آریا
2 مهر 92 12:49
سلام
ای خواهر تا این وروجکها بزرگ بشن معلوم نیست چه بر سر ما اومده؟؟؟
امان از این حساسیت که همه گیر شده ما هم یه مدت درگیر بودیم و خوشبختانه طول نکشید
امیدوارم هر چه زودتر آرتین کوچولو هم خوب شه


سلام خانمی. آره واقعا همینطوره. ممنونم
مامان کیان
2 مهر 92 20:46
آخ از حساسیت و آلرژی نگو خواهر که دلم کبابه!!!
ایشالا زودتر خوب بشن همشون


شما هم؟؟؟؟؟ایشالا.
خاله شادی
3 مهر 92 0:04
خصوصی داری عزیزم...


ممنونم شادی جون.
مامان غزل
3 مهر 92 10:45
سلام خوبیم ما پنج روزی هست که در پروسه پوشک گیران به سر میبریم ی کم نسبت بهش حساسه خصوصا در مورد مامانم که اگه به دلسا توجه کنه غزل هرچیزی رو برای جیغ کشیدن بهانه میکنه اینه که همه فعلا برای کاهش حساسیت غزل سعی میکنیم اول طفلی رو بی خیال بشیم ایشا... که آرتینی زودی خوب بشه بخدا همش تو فکرشم طفلک


چه خوب دیگه کم کم راحت میشین، خوب حقم داره طفلک کلی با مامان جونی روزگار گذرونده و باهاشون دوسته . کار خوبی میکنین اگه اینجوری رفتار کنین کم کم میپذیره و کمتر آسیب میخوره.
مامان آناهیتا
6 مهر 92 0:54
عزیزم جقدر ناز نازی هستی

ایشاءا... زودی خوب بشی


ممنونم دوست خوبم.
مامان آرمیتا
6 مهر 92 12:26
سلام عزیز خاله چرا اینقدر مریض میشی انشالله این ویروسها هر چه زودتر از بین برن آرمیتا ما هم سرماخورده اصلا حالش خوب نیست تازه شیطنشهایش کمتر نشده با اینکه صداش گرفته همین طور شیرین زبونی میکنه از دست بچه ها خدا به خاطر همین صبر زیاد داده
دعا میکنم هر چه زودتر خوب بشه


سلام خاله جون. ای واااای امان از این سرماخوردگی. ممنونم خانمی.
پگاه مامان آرتین
7 مهر 92 8:04
عزیزم خصوصی


مرسی.
مامان الینا جونی
10 مهر 92 7:08
سلامممم مامانی سلام آرتیننننن جوووونمممم پسر گلم چقدر تو این مدت اذیت شدید الهی زود زود خوب شی و مامان خاله ها از این بابت خوشحال کنی عزیز دلم واقعا مامان جونی ناراحت کننده است از خدا میخوام این روزهای آخری که مونده از مریضی گل پسر صبور تر از قبل طی بشه عزیزمیییی آرتین گلی ببوسش مامان جونییییی


سلام عزیزم. آره خییییلی سخت بود ولی خداروشکر الان بهتره
مامان یسنا
9 آبان 92 8:51
سلام
به به چه گل پسری
خدا حفظش کنه.



سلام. ممنونم عزیزم.
دختر کویر
13 آذر 92 13:17
این پستت خیلی باحال بود... هم قلمت و هم عکسای ارتین عزیز... کلی خندیدم وااااااااااااااااااااااای اون پودر سوخاری هارو چه جوری تمیز کردی؟ خدایا صبر و حوصله منو زیاد کن
مامان آرتین
پاسخ
ممنونم عزیزم.مجبور شدم بشورم